اولویت بندی و به تعویق انداختن کارها

اولویت بندی ، به فرایند طبقه بندی کردن اهداف و وظایف به منظور انجام همه ی کارها ، اشاره دارد. بهترین روش برای اولویت بندی وظایفتان ، استفاده از سیستم ABC است :   A): بسیار مهم) ، B) : مهم) ،  C) : کم اهمیت).

تعویق به این معنی است که انسان وظایف و تکالیف خود را به بعد موکول کند. این کار تعداد بسیار زیادی دلیل و توجیه عقلانی که از حواس پرتی ، نداشتن انگیزه ، کامل بودن و تنبلی گرفته تا ترس از موفقیت یا شکست ، ارائه می دهد. به نظر می رسد که حیوانات کارهای خود را به تعویق نمی اندازند.

به تعویق انداختنِ اولویت بندی

سه حالت وجود دارد : حالت اول به زمانی اشاره دارد که ما اصلاً برای کارها و فعالیت های خود برنامه ریزی نمی کنیم و انجام هرکدام از آن ها را دقیقاً هنگامی که مجبور می شویم ، به عهده می گیریم. حالت دوم زمانی است که ما به طور مؤثر فعالیت های خود را اولویت بندی می کنیم. و در آخر ، حالت سوم زمانی است که ما اولویت بندی کارهایمان را به عقب می اندازیم چون همیشه کارهایی برای انجام وجود دارند ( یا در اکثر مواقع ما آن ها را پیدا می کنیم ) که باعث می شوند احساس از پا درآمدگی به ما دست دهد. ( این دلیل به عقب افتادن برنامه ریزی است )

عدم اولویت بندی باعث به تعویق افتادن کارها می شود

در حقیقت اولویت بندی نکردن اهداف و وظایفمان ، ما را به عقب انداختن کارها وادار می کند. این اتفاق می افتد زیرا هر آنچه که باید انجام دهیم در یک لحظه به ذهن ما می آید و اگر ما از قبل آن ها را بر طبق اهمیت ، طبقه بندی نکرده باشیم ، تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که یکی از آن ها را انتخاب کنیم که در اغلب موارد ، آسان ترین و خوشایند ترین تکلیف را انتخاب می کنیم نه مهم ترین را.

شکست در اولویت بندی نیز باعث به تعویق افتادن کارها می شود

بسیاری از اوقات ، دلیل به عقب اندختن وظایف توسط ما ، عدم اولویت بندی نیست بلکه شکست در نحوه ی اولویت بندی است. Ortega y Gasset زندگی را به عنوان چیزی که وظایف بسیاری بر ما محول کرده است ، تعریف می کند. از دید او ، زندگی شما را به تفکر و تعمق و استراحت کردن دعوت نمی کند ( حتی اگر این ها جزئی از وظایف باشند ). زندگی همیشه بیشتر و بیشتر از شما انتظار فعالیت دارد.

در جهان پر مشغله ی ما ، کارهای بسیاری برای انجام دادن وجود دارد که ما را به یک نقطه ای می رسانند که دیگر نمی توانیم بگوییم کدام کار از بقیه ی کارها مهم تر است. شکست در تشخیص اولویت کارها و در نهایت شکست در اولویت بندی باعث می شود که توسط دو گزینه راهمان را ادامه دهیم : ۱- کارها را تنها در زمانی که مجبور به انجامشان می شوید انجام دهید ، اما این روش ممکن است شما را بیش از حد از کار کردن خسته کند و هم چنین از انجام بعضی از وظایف مهم باز مانید. ۲- تکالیفتان را به بعد موکول کنید.

چگونه از تردید در اولویت بندی فرار کنیم؟

– از واضح بودن معیارتان اطمینان حاصل کنید. بهتر است معیارتان بر اساس تصمیمی باشد که در مورد اهمیت کارهایتان گرفته اید.

– به عنوان یک سرپرست معیار ، ارزش هایتان را در فرآیند اولویت بندی بازگو کنید. توضیح دادن این که چه چیزی برایتان بیشتر از همه اهمیت دارد ،  به شما در اولویت بندی مؤثر وظایفتان کمک خواهد کرد.

– صدای ذهن تجزیه و تحلیلی تان را پایین آورید و به بینش و بصیرت خود اعتماد کنید. اغلب هنگامی که زمان اولویت بندی فرا می رسد ، ما فقط به ذهن استدلالی خود می نگریم و به ندرت پیش می آید که به قسمت احساسی و ادراکی خود گوش فرا دهیم. این کار به شما کمک می کند که بر روی کارهایی که دوست دارید انجام دهید تمرکز کنید نه بر روی آن هایی که باید انجام دهید.

– زمانی را به استراحت و تفکر اختصاص دهید. این به شما کمک می کند تا تکالیف و اهدافتان را برای خود تعریف کنید.

ارسال شده توسط: آیلر

دیدگاه شما

*